معنی پول نامشروع

لغت نامه دهخدا

نامشروع

نامشروع. [م َ] (ص مرکب) خلاف شرع. ناروا. ممنوع. شهاد. (ناظم الاطباء). حرام. غیرقانونی: خواجه فرمود آن کار حرام و نامشروع است. (انیس الطالبین ص 91).

فرهنگ فارسی هوشیار

نامشروع

اداتستان ناروا نادات پاد کیش آنچه که خلاف شرع است حرامغیرقانونی مقابل مشروع:‎ } وبسیارباشدکه بسبب قوت خویش و نفقه عیال مضطرشودبطلب روزی ازوجه نامشروع { یارابطه نامشروع. بطریق غیرشرعی رابطه جنسی یافتن.

فارسی به عربی

فرهنگ معین

نامشروع

(مَ) [فا - ع.] (ص مف.) غیرقانونی.

فرهنگ عمید

نامشروع

آنچه خلاف شرع باشد، ناروا، حرام،


پول

قطعۀ فلز از طلا یا نقره یا مس یا فلزات دیگر که از طرف دولت سکه زده شود،
اسکناسی که توسط دولت یا بانک ناشر اسکناس چاپ و منتشر شود،
* پول خُرد: پول فلزی کم‌ارزش، سکه،
* پول زرد (طلا): [مجاز] سکۀ طلا،
* پول ‌سفید: [مقابلِ پول سیاه] [مجاز] پولی که از نقره سکه زده باشند،
* پول سیاه: [مجاز]
پول فلزی بسیار کم‌ارزش، پشیز،
پول خردی که سابقاً از مس سکه می‌زدند، سکۀ مسی،

پُل: یکی پول دیگر بباید زدن / شدن را یکی راه بازآمدن (فردوسی: ۶/۲۹۲)، تمنای شه آنگه آید به‌دست / که بر روی دریا توان پول بست (نظامی۵: ۸۳۲)،

مترادف و متضاد زبان فارسی

نامشروع

حرام، غیرشرعی، غیرقانونی، غیرمشروع، ناروا،
(متضاد) مشروع

فارسی به ایتالیایی

فارسی به آلمانی

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

پول نامشروع

705

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری